روز وبلاگستان فارسی

۱.وبلاگ‌نویسی را چه زمانی ، چگونه آغاز کرده‌اید. چگونه آشنا شدید. از حال و هوای‌تان بنویسید؟

پنجشنبه ۳ تیر ۱۴۰۰ یا ۲۴ ژوئن ۲۰۲۱ (Hey! That beautiful day) وبلاگ نویسی رو با زدن وب نیو ورد و یه پست که هنوزم اول اون وب هستش شروع کردم. اما چگونگی آشنایی یکم پیچیده تره. به طور خیلی خلاصه وقتی تازه کیپاپر شده بودم فنسایت های بیان رو پیدا کردم و خب اون موقع نسبت به جاهای دیگه اینجا اصلا جو تاکسیکی نداشت. یک روز کامنت هستی رو زیر یکی از پست های وب تی اکس تی(که الان مفقود الاثر شده) دیدم و رفتم پست هاش رو خوندم. کم کم از بیان و عده ای از وبلاگ نویسان و وب هاشون خوشم اومد و  به جامعه وبلاگ نویسان پیوستم. (همینم کلی طولانی شد اما همه جزئیات رو پاک کردمXD) و آهان حال و هوا... اره گفتم که جو تاکسیک نداشت و پر از وایب خوب بود، دور از همه چیز شبیه سرزمین عجایب بود.

۲. آیا وبلاگ‌نویسی چارچوب و قوانین خاصی داره؟ منظور نوشتن است. آیا باید به قواعدی پایبند بود؟نظر شخصی خودتون رو بگین؟

من فکر میکنم اینجا هر کسی برای خودش آزادی بیان داره و این قضیه احترام گذاشتن به نظر دیگری هر چند متفاوت بینمون جا افتاده. و خب به هر حال هر کسی مسئولیت خودش رو به عهده داره، اینکه چه چیزی رو به اشتراک بزاره یا چه حرفی رو بزنه/نزنه و همچنین اینکه چه مطالبی رو دنبال کنه. نمیخوای بخونی؟ خب نخون مجبور نیستی‌. اما به هر حال اینجا محیط جمعی محسوب میشه (قبلا اون ور دربارش پست گذاشتم) و افراد یک سری تاثیرات میتونن روی همدیگه بزارن(هرچند ناخوداگاه) و خوب میشه اگر یه سری مسائل رعایت بشه و هر کسی این اجازه رو به خودش نده که هر چرندیاتی رو منتشر کنه( همه میدونن منظورم چیه). علائم نگارشی و درست نویسی هم که دیگه بدیهی محسوب میشه.( که خیلیم رعایت میشه:|)

 

۳. برای چه کسی یا چه کسانی می‌نویسید‌؟

First of all قطعا برای خودم مینویسم. اما اگه تصمیم گرفتم توی نوت های گوشی و فایل های ورد و دفتر های رنگارنگ ننویسم و سراغ اینجا اومدم خب قطعا برای هر کسی که علاقه ای به خوندن نوشته هام داشته باشه مینویسم.

 

۴. وضعیت فعلی وبلاگستان و وبلاگ‌های فارسی را چگونه می‌بینید؟

من فقط از بیان خبر دارم و خب بسی نامساعد اما بهتر از چندی پیش. از زمانی که پای هر کسی با هر سنی به این محیط باز شد و اون فرد(بر فرض مثال) آشنایی خاطر لازم رو با جو نداشت و یک تنه کمر بر به گند کشاندن وبلاگستان ها کشید و عده ای جهت عذر میخوام خود شاخ پنداری پیروی کردن اوضاع نامساعد شد. و همچین یه عده دیگه از اون طرف با بزرگتر شدن و بیشتر شدن مشغله های زندگی یا دلسرد شدن یا هرچی خداخافظی کردن اوضاع نامساعد شد. وضعیت افت جالبی داشته اما اخیرا میشه یکم امیدوار بود. به هر حال کی به کیه ما که فعلا هستیم~

 

۵. گمان می‌کنید برای کپی نشدن باید چه کار کرد؟ آیا خودتان درگیر این مساله شدید؟ چه راه‌حلی را انجام داده‌اید؟ بنظرتان کپی کردن خوب است؟

چه کاری میشه کرد آخه؟ منطق کسی که این کار رو میکنه درک نمیکنم اما خب باشه از یه چیزی خوشت اومده؟ ذکر یه منبع یا پاک نکردن آدرس از اون پایین واقعا کار سختی نیست. تذکر دادن هم گاهی کافی نیست. اما خب مردم کلا به کپی رایت اعتقادی ندارن و اینجاست که بده:>

 

۶. آیا شبکه‌های اجتماعی را دشمن وبلاگ‌نویسی می دانید؟ به نظرتان چه تاثیری گذاشتند ؟ خوب بوده یا بد؟

چرا باید دشمن باشن تا وقتی که مردم محیط هارو قاطی نکنن؟ بحث دوتا چیز کاملا متفاوته. اما جا داره بگم خیلی ها فکر میکنن کسایی که اینجا هستن به دلیل دسترسی نداشتن به بقیه شبکه های اجتماعی اومدن در صورتی که جو و ماهیت قضیه کاملا متفاوته، چطور میتونید وبلاگ نویسی رو اینطور زیر سوال ببرید؟ (تاکید میکنم تو دیلی های تلگرام هممون یه مشت دیوونه ایم که اینجا با کت شلوار و لیموزین تشریف میاریم)

 

۷. وبلاگ‌نوشتن چه تاثیری روی زندگی شخصی شما گذاشته؟

من برای مدت طولانی ای صحبت نکردم و از تمام انسان ها فرار کردم و یه دیوار بزرگ دور خودم کشیدم. اما با وبلاگ نویسی درسته همچنان این دیوار رو هر چند محکم تر دور خودم نگه داشتم اما حداقل کوتاه تر شد و بهم دید های متفاوتی از جهان اطرافم داد. و باعث شد یکم سعی کنم حرف بزنم.

 

۸. نقطه اوج وبلاگ‌نویسی تون چه زمانی بوده؟ آیا هنوز هم در نقطه اوج هستید؟ اصلا با چه خط‌کشی این را اندازه می‌گیرید و نقطه اوج را حساب می‌کنید؟

 نقطه اوج وبلاگ نویسی... بیشتر از اینکه در فراز و فرود باشم فکر میکنم با سرعت خودم و به نحو خودم پیش رفتم پس نقطه اوج خاصی وجود نداشت توی نوشتن چون تقریبا همیشه توی اوج خودم بودم صرفا هر بار بیشتر اوج گرفتم:|XD

 

۹. چقدر نظرات ، مخاطب و آمار وبلاگتون مهمه براتون(چه محتوایی و چه تعدادی)؟ آیا برای آمار می‌نویسید؟

همونطور توی سوال ۳ اشاره کردم خب اگه نرفتم سراغ نت گوشی یا دفتر یا هرچی و یک سری چیز هارو اینجا به اشتراک گذاشتم قطعا با مخاطب های بیشتر، خرسند میشم چون به این معنیه که خب کسایی وجود داشتن که یک پست بهشون حس خوبی منتقل کرده. من همچنان به اون قضیه که دلم نمیخواد کسی چیز هایی که مینویسم رو بخونه تا وقتی که خودم بخوام پایبندم اما خب اره گاهی دلم میخواد از محیط اطرافم عکس العمل دریافت کنم تا شاید احساس کنم که به هر حال وجود دارم. 

 

۱۰. وبلاگ‌نویسی به شما چه داد و چه گرفت؟

سوالِ زیادی تخصصی ای میباشد. اما به طور کلی سکوت و تنهایی رو گرفت و جریان داشتنِ زندگی رو داد. و البته یه درک بهتر از افراد.

 

۱۱. شده وبلاگ‌نویسی باهاتون بدرفتاری کنه و یا توی این فضا اذیت بشید؟

البته که شده- قرار نیست همه چیز گل و بلبل باشه و همه در کنار هم دیگه تا همیسه با خوشحالی زندگی کنیم. قطعا افرادی با برخورد های نامناسب در جهت برهم زدن آرامش اینجا هم وجود دارن.

 

۱۲. مشکلاتی که سر راه وبلاگ‌نویسی هست چیه به نظرتون؟

ناشناخته بودن و در عین حال در دسترس هر کسی بودن. و کمود قالب های متنوع=)

 

۱۳ . جذابیت وبلاگ‌ها و وبلاگ‌نویسی رو توی چه چیزی می‌بینید؟

در اینکه هر کسی توانایی این رو داره که خودش تعیین بکنه چطور دیده بشه نه صرفا یه تصویر کلی از پیش تعیین شده از فرد دیده بشه‌. ما اینجا خودمون تصمیم میگیریم که بقیه با چه قالب و رنگ و فونت و حال و هوایی با ما رو به رو بشن و چه چیزی رو ببینن و بشنون. این تنوع و رنگارنگ بودن زیادی جذابه:]

 

۱۴. دوست خوبی از دنیای وبلاگ پیدا کردین؟ چقدر باهاش صمیمی شدین؟

?Are you kidding me خب جا داره بگم مهم ترین و بهترین و تاثیرگذار ترین بخش وبلاگ نویسی برای من دوست هایی بود که اینجا پیدا کردم=))

 

۱۵. آرزو و ایده‌آلتون رو از وبلاگ و وبلاگ‌نویسی تون بنویسید.

بتونیم تلپورت کنیم از طرف وبلاگ:" نه ولی جدی خوب نمیشد؟ قالب های متنوع تر و پیشرفته تر هم درخواست میشه (بیان رسیدگی کننن) و شاید یه سیستم تفکیک افراد هم کارآمد باشه.

 

۱۶. تا حالا به وبلاگی حسودی کردین؟ بنویسید.

حسودی کردن که نه اما احتمالا وقتی یه وب جینگول دیده باشم که نویسندش توانایی خوبی توی رسوندن چیزی که توی ذهنشه به صورت کلمات داشته باشه و وب زیادی جذابی داشته باشه احتمالا پیش اومده غبطه بخورم ولی نه در حدی که الان برای مثال زدن چیزی یادم باشه.

 

۱۷. تا حالا از وبلاگی متنفر بودین؟ بنویسید.

بله، بله، بله. افرادی که تازه چشم به جهان اطراف خود گشوده اند و وبلاگستان رو با هر محیط دیگه ای اشتباه گرفتن و فکر میکنند که اره if you know, you know نه وارد جزئیات میشم نه بیشتر دربارش حرف میزنم.

 

۱۸. تا حالا وبلاگی شما را به وجد آورده؟

البته که بله. وقتی وارد یه وب با قالب رویایی و نویسنده خوش برخورد با پست های زیبا و جو آسمانی و توجه به ریز جزئیات میبینم به وجد میام. 

 

۱۹ . چند‌تا از وبلاگ‌هایی که خیلی دوست داشتید رو به ما معرفی کنید.

به به میون این همه دلبر این ور برم یا اون ور؟=)))) فقط چند تاشو میتونم بگمㅠㅠ

Lunalin's room (بهش نگید ولی وب مورد علاقمه)، Magic Church، Hai Cheng، Blue Sky ، آسمان پر ستاره

۲۰. یه سوال خودتون از خودتون بپرسید که فکر می‌کنید توی این لیست خالیه و پاسخ بدین.

چرا هنوز اینجا موندی و وبلاگ نویسی میکنی؟ 

خب جا داره بگم من از اینجا یک سری خاطرات زیبایی دارم که پیش زمینه خیلی چیز ها بوده و حتی اگه بعدا به چشم تباهیت بهش نگاه کنم به هر حال یه تاثیراتی توی شکل گیری شخصیتم داشته.

 

۲۱. یه سوال از سوال شماره ۲۰ بقیه شرکت کنندگان پیدا کنید و پاسخ بدید.

 وبلاگت چه جایگاهی توی زندگیت داره؟ (در اصل همون سوالی که سلین پریده بود)

خب یجورایی شبیه یه خونه قدیمی که هر از چند گاهی بهش سر میزنم و به گلدون ها آب میدم و پنجره هارو باز میکنم و یه نامه از خودم روی میز باقی میزارم و میرم و این پروسه هر از چند گاهی تکرار میشه.

 

۲۲. احساس خوشحالی در کل در دنیای وبلاگ‌ها می‌کنید؟ بیشتر توضیح بدید.

البته، گاها اینجا زندگی جریان داره و میبنیم آدم هایی مثل من وجود دارن(هر چند با تفاوت های اساسی) که گاهی میایم و به گلدون ها آب میدیمXD و اره از فضای رنگارنگ اینجا نمیگذرم و البته وبلاگ نویس ها و جادویی که باهاش کلمات رو هدایت میکنن.

 

۲۳. جمله آخر 

You do not belong to anybody but yourself (قالَ هالزی)

 

۲۴. کلمه آخر 

Smile :)

  • The Author

بسه این همه لطف...

=))
يكشنبه ۲۰ شهریور ۰۱ , ۱۱:۳۵ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱

گلدون آب دادنه رو خیلی دوس داشتمTT

مرسییㅠ-ㅠ
يكشنبه ۲۰ شهریور ۰۱ , ۱۱:۳۸ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱

این توت فرنگی های تو وبتم تو گلدونات کاشتی؟TT

ارهه محصول باغ خودمونهㅋㅋㅋ
يكشنبه ۲۰ شهریور ۰۱ , ۱۱:۵۹ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚

21 و 24 کیوت بودTT

چشمات کیوت میبینه*-*
يكشنبه ۲۰ شهریور ۰۱ , ۱۲:۰۸ 𝙇𝘶𝘯𝘢𝘭𝘪𝘯 --

من میرم یه گوشه گریه کنم کاری ندارین؟TT

هیهی:>>

واححح وبشووو چقد کایوتههههههههههㅠㅠ

مرسییییی:]

ترکیب رنگی قالبووو*^*

دم هالزی گرم:"دی

:>>>>
مود

تاکید میکنم تو دیلی های تلگرام هممون یه مشت دیوونه ایم که اینجا با کت شلوار و لیموزین تشریف میاریم

😂🤝

با شماره 4 بشدت موافقم البته بحث سن نیست بیشتر به رفتارشونه.

وایب 21 >>>>

😔😂
سن عقلی بیشتر منظورمه یونو
:>>>>
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

Storm-Bringer

n+1مین وبلاگ~

I'm a wanderess
I'm a one night stand
Don't belong to no city
Don't belong to no man
I'm a hurricane
Hurricane_

Cause You Do Not Belong To Anybody But Yourself
Halsey_
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan